چرند و پرند

دل نوشته

چرند و پرند

دل نوشته

تیک چیک

چیک  چیک  تیک  چیک  تیک 

  

و بدن چمباتمه زده ی من در صبح یک روز سرد و آلوده ی زمستانی 

 

دست در زیر چانه  

 

و من در هیاهوی افکارم دست و پا می زدم 

 

 نوای ساعت و شیر آب بود که گه گاه افکارم را پاره پوره می کرد 

 

و من اختاپوسی شده بودم در آن صبح سرد و آلوده ی زمستانی 

 

سرد و آلوده و غمگین...